atraatra، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

آترا وآترینا تمام هستی من

پایان هجده ماهگی دختر گلم...

عسل مامانی به سلامتی و به امید خداوند مهربون هیجده ماهت هم به پایان رسید انگار که همین دیروز بود که به دنیا اومدی نفسم میخوام برات چند تا از عکسات رو بذارم که قدم به خونه ی خودت گذاشتی بعد از ٣٨ هفته در دنیای خودت وارد دنیای ما شدی و با هم وارد خونه شدی....   عاشقتم من و امروز دخترم بزرگ شده اینم چند تا از عکس های پایان هجده ماهگیت   خدا جونم ممنون که دخترم سالمه ممنون ازت که زندگی من و باباش رو زیبا تر از همیشه کردی...عاشقتون هستم یه عالمه بوس ...
22 ارديبهشت 1391

واکسن هیجده ماهگی...

سلام ملوسک من امروز صبح به سلامتی رفتیم و واکسن هیجده ماهگیت رو انجام دادیم و اومدیم خونه البته باید هفته ی قبل یعنی 22 فروردین واکسنت رو میزدیم ولی چون فقط واکسن هجده ماهگیتو روز دوشنبه انجام میدادن به همین دلیل افتاد برای امروز 28 فروردین امروز خاله هم با من و بابا و آترا خانوم اومد تا آترا واکسنش رو بزنه و به سلامتی تموم شد و رفت تا شش سالگی به امید خدا....دیگه بابا و مامان خیالشون از بابت واکسن راحت شد بوس یه عالمه
28 فروردين 1391

شیرین عسل مامانی...

سلام عزیز دلم...دختر نازم تو این ایام نوروز حسابی بهت خوش میگذره همش بیرون و مهمانی امیدوارم که همیشه در همه ی مراحل زندگیت شادی باشه عزیزم ...راستی دختر گلم دندون های آسیابت هم به سلامتی در اومدن الان یازده تا دندو ن داری ملوسوک من....بوس یه عالمه
11 فروردين 1391

عیدت مبارک دختر گلم...

سلام فرشته ی نازنین من... عیدت مبارک باشه عزیز دلم امیدوارم که هزارتا از عیدها رو پشت سر بذاری و همیشه تنت سالم باشه...گلم سال ١٣٩٠ هم به خوبی و خوشی به پایان رسید امیدوارم که امسال و هر سالت را به خوبی و شادی سپری کنی فدات بشم من...سال ١٣٩١ سال نهنگ و لحظه ی تحویل سال نو ساعت ٠٨:٤٤ بود گلم اینم چند تا از عکسات چندتا از عکس های نوروز 1390 هم گذاشتم تا یاد آوری بشه نوروز 1390 دوست دارم خوشمزه ...
2 فروردين 1391

چهارشنبه سوری...

سلام به دخمل خودم عزیز دل مامانی امشب شب چهارشنبه سوریه..یعنی آخرین چهارشنبه ی سال رو چهارشنبه سوری مینامند... وطبق رسم ما ایرانیان در این شب مردم یک آتش کوچولو درست میکنن و از روی آن میپرن و شاد هستن و آواز میخونن  عزیزم چهارشنبه سوریت مبارک باشه....بوس ...
24 اسفند 1390

نهمین مروارید...

الهی مامانی فدات بشه...دختر قشنگم  مرواریدت هم جونه زد عزیزم بعداز مدت تقریبا طولانی نهمین دندونت هم در اومد مبارکت باشه عزیزم ..بوس ...
22 اسفند 1390

دختر ناز من...

سلام فرشته کوچولوی من ببخشید که خیلی دیر میام وبتو آپ میکنم این روزها حسابی مامانی وقت کم میاره..کار خونه هم که ماشاالله تمومی نداره یا دارم . . . . . به همین دلیل دیگه اصلا هیچ وقتی واسم نمیمونه الان هم که برات مینویسم شما رو خوابوندم و یه کوچولو وقت کردم تازه از بیرون اومدیم هوا قشنگ بود بارون میومد بابایی گفت بریم بیرون شما هم که از خدا خواسته هر ساعتی هم باشه آماده ی بیرون رفتن هستی یه عالمه دوست دارم بوس این هم تقدیم میکنم به دختر گلم و همسر عزیزم البته پیشاپیش ...
7 اسفند 1390